مرگ در همین یک قدمی است

در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو میکنم.

خدا پرسید: پس تو میخواهی با من گفت و گو کنی؟

من در پاسخش گفتم اگر وقت دارید.

 

خدا خندید:

وقت من بی نهایت است...

در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟

پرسیدم: چه چیز بشر شمارا سخت متعجب میسازد؟

خدا پاسخ داد:

اینکه آنها به گونه ای زندگی میکنند که گویی هرگز نمیمیرند.

و به گونه ای میمیرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.


I dreamed I had an interview with God

“So you would like to interview me?” God asked.

“If you have the time,” I said.

God smiled,

“My time is eternity…

…what questions do you have in mind for me?”

“What surprises you most about humankind?” I asked.

God answered…

“That they live as if

They will never die,

And die as though They have never lived.”
مرگ در همین یک قدمی است

این زلزله یه مصیبت بود، و یک عالمه درس، مرگ در همین یک قدمی است...

متاسفم،
سلام...